حکومت اسلامی

مطالبی از اسلام برای آگاهی بیشترمان با این دین عزیز

حکومت اسلامی

مطالبی از اسلام برای آگاهی بیشترمان با این دین عزیز

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۴
کبوتر حرم

مشهد

ســه روزازعاشــورا گذشته. شــاهرخ خیلی جدی تصمیم گرفته بود.کاردر کابــارهرارهــا کرد. عصربود که آمد خانه. بی مقدمه گفت: پاشــین! پاشــین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید: مشهد! جدی می گی! گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود. دو ســاعت بعد داخل اتوبوس بودیم. در راه مشــهد. مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شــاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. در راه اتوبوس برای شام توقف کرد. جلوی رســتوران جوان دیوانه ای نشســته بود. چند نفری هم اورا اذیت می کردند. شــاهرخ جلو رفت و کنار جوان دیوانهنشست. دیگر کسی جرات نمی کرد که او را اذیت کند! بعد شــروع کردباآن دیوانه صحبت کــردن. یکی ازهمان جوانهای هرزه با کنایه گفت: دیوانه چو دیوانه ببیند خوشــش آید! شاهرخ هم بلند داد زد؛ آره من دیوانهام! دیوانه! بعد بادســت اشاره کردو گفت: این باباعقل نداره اما من دیوانه خمینی ام!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۷
کبوتر حرم

ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش گناهان نزدیک است ؛ ماهى که نزد خدا برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهاى آن بهترین ساعتهاست ؛ ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده و شما را در این ماه از کسانى قرار داده اند که شایسته کرامت خدا هستند. نفس کشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما در آن مستجاب است . پس با نیتهایى راست، و دلهایى پاک از خدا بخواهید شما را موفق به روزه آن ، و خواندن کتابش نماید. بدبخت کسى است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۸
کبوتر حرم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۵
کبوتر حرم

برای دیدن اندازه اصلی بروی عکس کلید کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۵
کبوتر حرم

" برای دریافت اندازه اصلی، بر روی تصویر کلیک کنید. "

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۰۵:۴۰
کبوتر حرم
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۰۵:۱۲
کبوتر حرم

کتاب «دیدم که جانم می‌ رود» به قلم حمید داود آبادی، یکی از همین کتاب‌هایی است که در گونه تاریخ شفاهی دفاع مقدس به رشته تحریر درآمده است و شرحی از زندگی نه چندان طولانی اما پربرکت شهید مصطفی کاظم‌ زاده است. این کتاب که داودآبادی خود راوی آن است و روایت‌های ذکر شده دست اول هستند، اولین نکته مثبت و جلب توجه کننده این کتاب است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۱
کبوتر حرم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۲
کبوتر حرم

وصیت نامه شهید قاسم قاسمی:

بسم رب الشهداء و الصدیقین

«ان الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون»

و آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت کردند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند، آنها را نزد خدا مقامی بلند است. ایشانند کامیابان.

در این برهه از زمان که کفار و جهانخواران شرق و غرب به مقابله با اسلام و نظام جمهوری اسلامی شتافتند، ما نیز باید به این وظیفه و فریضه اسلامی عمل کنیم و به مقابله با کفار برویم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۰۵:۵۲
کبوتر حرم

رحلت حضرت امام خمینی را تسلیت عرض می کنم


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۱
کبوتر حرم
15سال بعد ازولفجر مقدماتی از دل فکه پیکر یک شهید پیدا شد،
که اعدادو ارقام پلاکش ناخوانا بود.
معلوم بود نوجوان است.مثلا14یا15ساله.
توی جیب لباسش یک تکه کاغذ سالم مانده بود،که به سختی خوانده می شد.
واینک این یادگار را با دل وجان بخوانید:

بسمه تعالی
جنگ بالا گرفته است،مجالی برای هیچ وصیت نیست،جز همین که امام را تنها نگذارید.
تا هنوز چند قطره خون در بدن دارم ،حدیثی از امام پنجم(ع) می نویسم:

به تو خیانت می کنند،تو مکن.
تو را تکذیب می کنند آرام باش.
تو را می ستایند،فریب مخور.
تو را نکوهش می کنند،شکوه نکن.
مردم شهر از تو بد می گویند،اندوهگین مشو.
همه تورا نیک می خوا نند،مسرور مباش.
آنگاه از ما خواهید بود.(تحف العقول،صفحه284)
دیگر نایی در بدن ندارم،خداحافظ دنیا...

به خدا نه تو،ونه هیچ کس نمی داند،این عشق بازی از آن کیست.

سلام دوست خوبم،که نمی شناسمت.
هیچ وقط از تو خداحافظی نمی کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۶:۰۱
کبوتر حرم

شهید علیرضا کریمی، متولد 22 شهریور سال 1345 مقارن با ایام ماه مبارک رمضان در محله سیچان اصفهان بدنیا آمد. بدلیل بیماری شدیدی که داشت، پزشکان معتقد بودند که زیاد زنده نمی ماند. به طوری که در 4 سالگی کبد وی از بین رفته و دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود. روزی سیدی سبزپوش به مغازه پدرش مراجعه کرده و بی مقدمه می گوید : کار خوبی کردی که علیرضا را نذر آقا اباالفضل (ع) کردی. همین امروز سفره آقا اباالفضل (ع) را پهن کن و به مردم غذا بده، 3 مجلس روضه برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم. سپس اسکناسی را جهت برکت کاسبی به پدر می دهد. آن روز بچه به طرز معجزه آسایی شفا می یابد به طوری که سال ها بعد قهرمان ورزش های رزمی می شود.

در عملیات محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد. فرمانده گردان امیرالمؤمنین (ع) به خاطر شجاعت و مدیریتی که علیرضا از خود نشان داده بود، مسئولیت دسته دوم از گروهان اباالفضل (ع) را به او می دهد. در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می گوید : ما مسافر کربلائیم، راه کربلا که باز شد بر می گردیم. در پایان آخرین نامه ای که فرستاد، نوشته بود به امید دیدار در کربلا.

در عملیات والفجر 1 هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای عراقی قرار می گیرد و در جواب فرمانده اش که می خواهد او را به عقب بیاورد می گوید، شما فرمانده ای برو بچه ها منتظرت هستند. علیرضا در حالیکه روی زمین افتاده و به سختی می خواست خودش را به سمت تپه ها بکشاند، ناگهان یکی از تانک های عراقی به سرعت به سمت وی رفته و از روی پاهایش رد می شود. در اینجا فقط 16 ساله بود16 سال بعد درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا کرده و شب تاسوعای حسینی به وطن باز می گردانند. به خواب مسئول گروه تفحص لشکر امام حسین (ع) می آید و محل دفنش را هم می گوید. مردم در مسجد در دسته عزاداری کنار پیکرش تا صبح می مانند. صبح روز تاسوعا همراه با دسته سینه زنی در گلزار شهدای اصفهان او را به خاک می سپارند.

    

  

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۳
کبوتر حرم

ولادت آقا صاحب الزمان را به تمام مسلمین تبریک عرض می کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۷
کبوتر حرم


برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر کلیک نمایید "

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۲
کبوتر حرم