حکومت اسلامی

مطالبی از اسلام برای آگاهی بیشترمان با این دین عزیز

حکومت اسلامی

مطالبی از اسلام برای آگاهی بیشترمان با این دین عزیز

۱۴ مطلب با موضوع «چهارده معصوم» ثبت شده است

امام سجّاد (علیه‌ السلام):
«خَیْرُ مَفَاتیحِ الْأموُرِ الصِّدْقُ وَخَیْرُ خَوَاتیمِهَا الْوَفَاءُ.» 
«بهترین گشایندۀ کارها راستی و بهترین پایان‌بخش آن‌ها وفاداری است.» 
.It is best to start every thing with trustfulness and end it with faithfulness
برگرفته از وبلاگ راهنمای یک بچه شیعه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۳۶
کبوتر حرم

بازدیدکنندگان عزیزی که از مطالب این وبلاگ استفاده می کنید
وبلاگ جدید ما با نام
راهنمای یک بچه شیعه به آدرس

sokhan-motahar.blog.ir

با قدرت بیش تر شروع به کار کرده است
خوش حال می شویم به وبلاگ ما سر بزنید

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۳۱
کبوتر حرم

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم

 

شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست

باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم

 

هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد

این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم

  

شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را

می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم

  

یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود

گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۱
کبوتر حرم


برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر کلیک نمایید "

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۲
کبوتر حرم

خیلی ها دلشون میخواست این روزها حرم امام رضا باشند. اما همه میتونیم از هرجا که هستیم یک سلام به آقا بدیم...
......................................................................................................................................................................................................................      
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام                              باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
   با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام                            به سلیمان برسد از طرف مور سلام
    کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها                              باز از دوریت افتاده به کارم گره ها ... 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۵۰
کبوتر حرم


همچون نسیم صبح و سحرگاه می رود

هر کس میان صحن حرم راه می‌رود

از هر چه غصه دارد وغم می شود رها

هر سائلی به خدمت این شاه می‌رود

وقتی فرشته‌های حرم بال می‌زنند

از سینه‌های شعله زده آه می‌رود

اینجا بهشت روی زمین فرشته‌هاست

از کوی تو فرشته به اکراه می‌رود

خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست

هر شب به پای‌بوسی آن ماه می‌رود

باب‌الجواد راه ورودی به قلب توست

حاجت رواست هرکه از این راه می‌رود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۶
کبوتر حرم


امام صادق (ع) :

اگر به تو اعلام شد که از عمرت بیش از دو روز باقی نمانده است

 روز اول را به اخلاق و ادبت اختصاص بده تا از آن برای روز مرگت کمک بگیری.  

روضه کافی صفحه 150

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۲۳
کبوتر حرم


امام باقر (ع) :

اطاعت از فاطمه (سلام الله علیها) بر تمامی آفریدگان خدا

از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش

و پیامبران و فرشتگان واجب است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۸
کبوتر حرم


"برای دیدن اندازه اصلی بر روی تصویر کلیک نمایید."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۲
کبوتر حرم


افتاده بود روی زمین خواهرش رسید

ام المصائب آمد و بالا سرش رسید

سر را به روی دامن زهرائی اش نهاد

یک کاسه آب دست امام غریب داد

سر خود سرش که چادر مادر نکرده است

کم مادری برای برادر نکرده است

بانوی روضه ها سخنش را شروع کرد

واویلتا حسن حسنش را شروع کرد

بر روی خاک سر نگذاری سرم فدات

بال و پرت شکسته و بال و پرم فدات

پا بر زمین نکش جگرم تیر می کشد

پشت و پناه من کمرم تیر می کشد

دق می کنم که سرفه امانت بریده است

درد جگر به سینه و پهلو رسیده است

زهرش درست بر جگر تو شراره زد

بر روی زخم گم شدن گوشواره زد

خیلی قدیم زخم دلت بی شماره شد

با نامه ی فدک جگرت پاره پاره شد

پایین پات قاسم دلخون نشسته است

بالا سرت برادر محزون نشسته است

بالا سرت نشسته فقط گریه می کند

محزون و دلشکسته فقط گریه می کند


محسن حنیفی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۰
کبوتر حرم


چه کربلا ست که آدم به هوش می آید

هنوز ناله زینب به گوش می آید

چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید

صدای ناله ی شاهی غریب می آید

چه کربلاست کز او بوی مُشک می آید

هنوز ناله ز لب های خشک می آید

چه کربلاست که بوی گلاب می آید

صدای گریه طفل رباب می آید

چه کربلاست که بوی عبیر می آید

صدای کودک نا خورده شیر می آید

چه کربلاست که بانگ صفیر می آید

هنوز ناله طفل صغیر می آید

چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید

صدای ناله ی لالایی بخواب آید

جواب طفلک شش ماه داده شد باتیر

عدو به تیر جفا داده بود او را شیر

چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست

برای چیست که عطشان علی اصغر اوست

چه کربلاست که سقای آن شده بیدست

عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست

چه کربلاست که آبش به قیمت جان است

به گوش جان همه جا ناله های طفلان است

مگر به کرب و بلا آب قیمت جان است

چرا نگفته کسی این حسین مهمان است

چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد

به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد

چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد

شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد

چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند

فلک به ناله ملک در خروش می آید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۳
کبوتر حرم

مادرِ آب تویی و پدرِ خاک علی

آب و خاکی که گِلم را بوجود آورده

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۴۴
کبوتر حرم
........................................
ایوان نجف عجب صفایی دارد
حیدر بنگر چه بارگاهی دارد
هرگز نکند واهمه از روز جزا
هر کس چو علی پشت و پناهی دارد
ریزد گنهش به مثل برگ پائیز
گر زائر دلخسته گناهی دارد
هرگز نشود دیده او نابینا
هرکس که بر این بقعه نگاهی دارد
خوشبخت کسیکه اندر این وادی عشق
با راز و نیاز اشک و آهی دارد
حاجت بطلب همیشه از شاه نجف
زیرا که ید گره گشایی دارد
بر وادی رحمتش دو صدبار سلام
مدفون دو سه صد مرد الهی دارد
از کوفه رسد ناله حیدر بر گوش
زان خانه پر نور که چاهی دارد
نومید نگردد ز سرای علوی
هر کس به درش دست گدایی دارد
یزدی به یقین ز تربت پاک نجف
بر باغ بهشت طرفه راهی دارد
رحمت به روان آنکه گفت این مصرع
ایوان نجف عجب صفائی دارد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۲۵
کبوتر حرم


بس که از آه، دل شعله ورت می سوزد

با تماشای تو قلب پدرت می سوزد

ای جگرگوشه ی من شعله مزن بر جگرم

جگرم سوخت ز بس که جگرت می سوزد

زودتر از همه پیش پدرت می آیی

زودتر از همه شمع سحرت می سوزد

زیر پرهای تو آرام گرفتم بابا

حیف از آن روز که تو بال و پرت می سوزد

بعد من هر چه بلا هست سرت می آید

بعد من وای که پا تا به سرت می سوزد

گاه در کوچه ای از درد زمین می افتی

گاه از دست کسی چشم ترت می سوزد

گاه در پشت در خانه ی خود می نالی

چشم وا می کنی و دور و برت می سوزد

یک طرف دست تو در پای علی می شکند

یک طرف دخترکت پشت سرت می سوزد

از صدای تو در آن شعله علی می فهمد

که اگر فضّه نیاید پسرت می سوزد

حسن لطفی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۲۴
کبوتر حرم